Breaking News
Home / پانل آزاد / “پولتیک (سیاست) مشترک چین و ایران به غرب”

“پولتیک (سیاست) مشترک چین و ایران به غرب”

یارسان مدیا

6.4.2021

ن: زانیار سهرابی


با توجه به رقابت تنگاتنگ اقتصادی چین (حکومت چین) با (دولت امریکا)، چین سالیان سال است برنامه ریزی‌های بلندمدت برای کسب مقام نخست تولید ناخالص ملی را در دستور کار قرار داده و حتی از کارگر یک دلاری (شما بخوانید برده ها)، تا پایین نگاه داشتن ارزش ارض خود برای قبضه بازارهای مصرفی جهانی کوتاهی نکرده است. اما با توجه به میزان قابل پیش‌بینی این حرکت تصاعدی توسط ایالات متحده امریکا، نتوانسته است حداقل تا این زمان مقام نخست را به نام خود ثبت و تثبیت کند. البته باید توجه کرد که طبق گزارش‌های مختلف چین در سال 2019 توانسته است 99 تریلیون یوان ارزش افزوده در بخش تولید ناخالص کسب کند؛ که در مقابل تولید 21 تریلیون دلاری امریکا میزان چشم‌گیری به سزایی دارد. اکنون که چین به تحلیل‌های موفق امریکا در پیشرفت و خنثی کردن تلاش‌هایش پی‌برده است نیاز به شُک‌های اقتصادی به بازار خود و جهان دارد.
شک‌هایی همچون بلعیدن سریلانکا به بهانه وام و انحصار ساخت و ساز، که نهایتاً به استثمار تمام معنای سریلانکا توسط چین منجر شد.
تاثیر این تزریغ اقتصادی حدوداً نیم دهه طول خواهد کشید و نهایتاً نمی‌تواند اقتصاد چین را در محدوده امن برتری اقتصاد جهانی تثبیت کند. بدین رو چین نیازمند گسترده‌تر کردن حیطه اقتصادش می‌باشد و به فکر بلوک‌بندی اقتصادی جدید با هدف کودتای اقتصادی علیه امریکا است.
از سوی دیگر ایران (جمهوری اسلامی) پس از سال‌ها کشمکش، رایزنی و استفاده از جنگ نرم، جنگ نیابتی و حتی ترور برای توافق بر سر جایگاه و تثبیت قدرت خود در منطقه و ارتباط با غرب نهایتاً به نتیجه‌ای نرسید، به جز (شاید توانست گفت) ایجاد شکافی نه چندان بزرگ در میان رابطه اروپا و امریکا.
جمهوری اسلامی پس از اعمال فشارهای بسیار به اروپا توقع داشت که دولت‌مداران قاره سبز نشین، امریکای یانکی را به توافق و همراهی با جمهوری اسلامی وادار کند. که (امریکا) به دست‌آورد منفعت کمتری درقبال تضمین وجود جمهوری اسلامی قانع شود.
از سال 2016 جمهوری اسلامی آخرین التیماتوم خود را به صورت یک تهدید اقتصادی برای امریکا و غرب روانه رسانه‌های جهان کرد. وی با چراغ سبز به چین با اعلام اینکه او پشتیبان آن است، که یوان چین را به جای دلار معامله کند، این رابطه را با دیدگاه‌های چند وجهی بلند مدت مستحکم کرد.
در ماه مارس 2021 (تعطیلات نوروزی به تاریخ رسمی ایران) پس از نا امیدی سردمداران جمهوری اسلامی از تاثیر سریع تغییر حاصله از رئیس جمهور امریکا که حال “جو بایدن” شده بود آخرین برگه تهدیدش را با اعتماد بنفس کاملاً جهانی کرد.
از اینکه جمهوری اسلامی از عواقبی مانند سریلانکا با خبر است و تمایل به رفتن بدان راه را ندارد شکی نیست، اما اگر تنها گزینه تضمین عمرش باشد شاید انتخابش با توجیه و امیدهای واحی بتواند آرامش کند.
از ننوشتن مفاد معاهده‌های همکاری گرفته تا مدت مذاکره با دولت چین، همه می‌تواند امید جمهوری اسلامی را به ارتباط با غرب نشان دهد. اما تاثیرات این نوع معاهده‌های همکاری بلند مدت چیست؟
این معاهده‌های بلند مدت، حتی اگر مفاد مشخصی نداشته باشد یک پیام تضمین و تایید جمهوری اسلامی تا 25 سال آینده را توسط چین و خیزش اقتصادی چین، به غرب و مردم تحت فشار و مظلوم ایران می‌دهد.
اما از کسی پنهان نیست، که چین برای به دست آوردن این معدن حتی پیشنهادهای مفیدی را به جمهوری اسلامی داده است.
از _ سرمایه‌گذاری‌های چهارصد ملیارد دلاری در ایران.
_ انحصار ساخت و سازهای عمرانی.
_ کمک به سرکوب اعتراض‌های مردمی آتی در کوتاه‌ترین زمان ممکن.
_ تجهیز امکانات نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی.
تا_ ایجاد پایگاه‌های نظامی به بهانه امنیت سرمایه‌گزاری‌های عمرانیش.
اما این سود ناچیزی در قبال فروش رگ و خون درون آن توسط جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی توپ را درون زمین غرب انداخته و منتظر واکنش اروپا و بخصوص بایدن است. یعنی در حقیقت این غرب است که مفاد و بندهای آن معاهده را در آینده خواهند نوشت.

_ تاثیر همپیمانی ایدولوژیک جمهوری اسلامی بر طبقه کارگر و اعتراضات در ایران:
پس از قدرت‌گیری جناح رویزیونیسم حزب کمونیست خلق چین، قتل و سرکوب مخالفان و دادگاهی کردن بسیاری، از جمله چیانگ چینگ (همسر مائو تسه تونگ) و گروه چهار در سال 1976. این حزب با پیش گرفتن برنامه اقتصادی بازار آزاد و تبعین این برنامه با جغرافیای اجتماعی حاکم بر آن توانست با ایجاد و کنترل لشکر عظیمی از بیکاران، برده‌های زیر یک دلاری را سالها به کار بگمارد و توان کنترل اجتماعی، اطلاعاتی، نظامی، سرکوب خویش را به گونه‌ای بالا برده است، که کمترین هسته‌های اعتراضی در چین می‌توانند نمایان شده و در صورت نمایان شدن هم به صورت بسیار وحشیانه وسریع السیل سرکوب خواهند شد مانند اعتراضات دانشجویان در سال 2019.

چین این علم سرکوب را می‌تواند به عنوان کالا و البته با تجهیز، تجهیزات پیشرفته اطلاعاتی نظامی به جمهوری اسلامی عرضه کند. تصور کنید جمهوری اسلامی سالیان سال است نتوانسته هسته استارت دهنده اعتراضات را شناسایی، که در نهایت مجبور به سرکوب عریان و قطع شبکه‌های ارتباط جمعی شده است. اما از این به بعد با کمک دستگاه‌های چینی، که تجربه خاصی در شنود و شناسایی مخالفان و کنترل و تشخیص ارتباط‌گیری و رسانه‌ای کردن اطلاعات توسط فعالین مدنی دارد، می‌توانند اعتراضات را از نطفه شناسایی و سرکوب کند.
روی دیگری از این رابطه را می‌توان با توجه به وضعیت طبقه کارگر چین تصور کرد.
لشکر گرسنگان و بیکاران که مجبورند در مناقصه‌ای برای زنده ماندن با یکدیگر رقابت کنند، که شاید کار سخت طاقت‌فرسا و طولانی‌مدت با حقوق کم را مال خود کنند. تصور اینکه جمهوری اسلامی می‌تواند از این لشکر گرسنگان تحت کنترل همسنگرش استفاده کرده و او نیز به کارگر ارزان قیمت چینی روی آورد تا بتواند نیروی کارگر خود را ارزان نگهدارد دور از انتظار نیست و بسیار هم وحشتناک است.
کما اینکه سالیان سال است حضور متخصصان و شرکت‌های چینی در بنادر و پالایشگاه‌های جمهوری اسلامی مشهود است. میزان تایین حداقل دستمزد برای سال کاری آینده توسط جمهوری اسلامی و نهادهای وابسته‌اش نمایان‌گر تمایل جمهوری اسلامی به این کار است. از استفاده نظامی سرکوب و توانایی تاکتیکی نظامی چین که مورد بحث هر دو برای استقرار در ایران بوده نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. چرا که مشخصاً در صورت نیاز این مزدوران نظامی به سرکوب اعتراضات احتمالی آینده طبقه کارگر در ایران خواهند پیوست.

_ نقش اپوزسیون و فعالین مدنی.
اگر از اعتراضات سطحی و احساسی جمعی از فعالین مدنی یا افرادی با تفکرات سیاسی خاص که نهایت عمیق‌بینی آنها یا اعتراض‌شان، طرف معامله یعنی چین است و شاید اگر امریکا این قرارداد را می‌بست آنها حمایت پر شور می‌کردند؛ که این خود نشان از افزایش سندرم استکهولم در میان این فعالین است. اما نمیتوان نادیده گرفت که تشکل‌های عمیقی همچون فرهنگیان، سندیکاها، فعالین مدنی همچون کودکان کار و غیره، تبعات به ثمر رسیدن این نوع ارتباط را درک نکرده‌اند. به نظر می‌رسد اینان سر در گم در جبهه‌گیری یا به دنبال پیدا کردن یک تاکتیک برای پیش‌گرفتن هستند.
با توجه به تلاش قاره سبز، یعنی اروپا برای تثبیت اقتدار خود بین امریکا و شرق و البته شکننده بودن سیستم آنکه به گیر کردن یک کشتی باربری وابسته است و قیمت اجناس در این نوع قضایا برایشان قابل کنترل نیست (همچون دستمال توالت که بعد از یک روز بسته شدن کانال سوئز از کنترل خارج شد). اما می‌تواند جبهه سوم خوبی برای همپیمانی طبقه و تشکیلات کارگری و مدنی در ایران باشد. طبقه کارگر ایران باید آموختنِ حقوق و مطالبه‌گری را از اروپا ترجیه دهد به مطالبه‌ناگری طبقه کارگر چین و امریکا. از این رو پیوستن و در هم تنیدگی و ارتباط بیش از پیش این تشکل‌ها با و به احزاب و تشکل‌های اروپایی همچون LO می‌تواند به ایجاد گفتمان و تاکتیک‌های موثری در برون رفت از این شرایط را منجر شود.
زانیار سهرابی