یارسانمدیا
٢٤م فوریە ٢٠٢٤م
فایدەگرایی و آرمانگرایی در سیاست
تجربیات و سابقهی جامعە یارسان در زمینهٔ کار سازمانی و سیاست چندان طولانی نیست. گرچه این جامعە دارایی تجربههای فراوان در این حوزه نیست، اما فعالیتهای معنیداری در حوزهٔ فعالیت سیاسی داشته است. تجربه و دانش سیاسی کنونی جامعهٔ خارجنشین از تجارب کشورهای غربی که در آنها اقامت داشته، تأثیرپذیر بوده است. تمایل به ایجاد یک تلفیق از فرهنگ سیاسی شرق و غرب به عنوان اساس برای فعالیتهای سازمانی خود، نیز در آن مشهود است. این تلاش به دلیل رعایت و بذل توجە بە مسائل و امور روانشناسی و جامعهشناسی شرقی و همچنین توجه به تجربههای موفق کشورهای غربی در زمینهٔ سازماندهی صورت گرفته است.
جامعە یارسان بطور عام و به صورت مستمر و پیوسته در سیاست برای بدست گرفتن اختیار و تصمیم بر سرنوشت خود مشارکت نمیکند. بیشتر افراد جامعە یارسان، با توجە بە رفتار و کردار آنها، میتوان موجوداتی اجتماعی صرف مانند…. دانست تا موجوداتی سیاسی.
با ارجاع به مفهوم “سیاستگری بیگناهی” که متعلق به برنارد ویلیامز[1] است، کە میگوید: “سیاست آرمانی، دور از فساد و انحرافات سیاستگری معمولی است که بدون آن، زندگی روزمرهی جوامع ادامه نمییابد.” سیاستگری بیگناهی یک مفهوم است که به ایدهآلگرایی در سیاست اشاره دارد، به این معنی که در این رویکرد، سیاست به عنوان یک فعالیت ایدهآل و بدون فساد تصور میشود. در سیاستگری بیگناهی، هدف اصلی تمیز نگه داشتن سیاست از فساد، فریب و منافع شخصی است. این مفهوم به عنوان یک مرجع اخلاقی و روشنفکرانه در سیاست شناخته میشود که به دنبال بهبود فرآیندهای سیاسی و ایجاد یک جامعهٔ منصفانه و پایدار است. باحتمال زیاد بسیاری از مردم یارسان بە این نوع سیاست علاقەمند باشند و در زندگی روزمرەی خود، آگاە یا ناخودآگاە، بە آن عمل کنند، اما اغلب آنها سیاست را فریب، غیر اخلاقی و سود گرا می دانند. گاهی اوقات به سیاست مشغول میشوند، اما از سیاست انتظارات و گاهی توقعات غیر واقعی دارند و زمانی که تحول و تغییری ملموس بلافاصلە و فوری رخ نمیدهد و انتظارات آنها بر آوردە نمی شود، ناامید میشوند. به همین دلیل، میتوان گفت کە این جامعه همزمان سیاست زدە و غیر سیاسی است.
مردم، منجملە مردم یارسان سیاست را به عنوان یک محدودیت وابسته به دروغگویی و تخریب یکدیگر میشناسند. همچنین، سیاستمداران را به عنوان افرادی فریبکار تصور میکنند. آنها قادر به پذیرش این نکته نیستند که سیاست و فعالیتهای سیاسی برای رفاه عمومی است و اگر سیاست فقط به دنبال بهرهبرداری و معامله باشد، جامعه به هم می ریزد و شیرازەی آن از هم می پاشد.
در سیاست و عمل سیاسی، لازم است تا بین رویکردها و ابزارهای فایدهگرایی و آرمانگرایی، تعادل و توازن ایجاد شود. برای پر کردن خلاء فایدهگرایی، پیروی از اخلاق کانتی ضروری است.
فایدەگرایی یا اهمیتگرایی، یک جریان فلسفی است که در انگلستان و اسکاتلند در قرن هجدهم میلادی پدید آمد. این جریان بیشتر توسط فیلسوفانی نظیر جرمی بنتام، جان استوارت میل و دیوید هیوم مطرح شد.
اصول اصلی فایدەگرایی بر اساس این ایده است که هدف هر عمل، افزایش بهرهوری و کاهش رنج انسانها است. به طور خاص، فایدەگرایی تأکید دارد که ارزش یک عمل بر اساس اثرات مثبت یا منفی آن بر رفاه انسانها باید ارزیابی شود. در واقع، فایدەگرایی به دنبال برقراری اصولی اخلاقی است که به انسانها کمک کند تا تصمیمهایی بگیرند که به بهبود زندگی اجتماعی و فردی کمک کند.
این جریان فلسفی تأثیر زیادی بر حوزههای مختلفی از جامعهشناسی، اقتصاد، و حتی سیاستگذاری عمومی داشته است. اصول فایدەگرایی به عنوان اساسی تلقی میشوند کە در توسعه سیاستهای عمومی و اصلاحات اجتماعی به بهبود شرایط زندگی مردم بیانجامد.
در ادبیات دستگاە دین یاری نیز تأکید بر رفتار عملگرا برای دستیابی بە اهداف می شود. بنیامین مرمو ( می گوید) :
یار زاونی
و کار نمیو استای زوانی
و تشنە ممانی بلو و هانی
هانی وشک بیو خجل بمانی
اخلاق کانتی یک رویکرد اخلاقی است که توسط فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت در قرن هجدهم معرفی شد. این رویکرد اخلاقی بر اصولی از عدالت و اخلاقیات مؤثر بر پایهٔ عقل و اراده استوار است.
مهمترین اصول اخلاق کانتی عبارتند از:
اخلاق اعمال : کانت معتقد بود که ارزش اخلاقی یک عمل باید بر اساس انگیزه اخلاقی و اراده خوب انجام آن عمل باشد، نه بر اساس نتیجه یا عواقب آن.
اصل عمومیسازی: بر اساس این اصل، هرگونه اراده یا انگیزهٔ عمل باید به گونهای باشد که اگر همه افراد به طور عمومی همانگونه عمل کنند، جوامع پایدار و عادلانهتری شکل میگیرند.
احترام به انسان به عنوان هدف ذاتی: کانت معتقد بود که انسان باید همیشه به عنوان یک موجود خودبخش احترام بشود، و نباید هرگز به عنوان یک وسیلهٔ برای دستیابی به هدفی دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
به طور کلی، اخلاق کانتی تأکید بر ارادهٔ خوب و انگیزهٔ اخلاقی برای انجام عمل، احترام به اصول عمومیسازی و احترام به انسان به عنوان یک موجود خودمنشا دارد.
ما در تاریخ و تاریخ اندیشە خود دارای مفاهیم و مواد تاریخی مختص بە خود هستیم کە با خودآگاهی تاریخی خود قابل تعریف و نظریەپردازی است. شیخ امیر گفتەای دارد کە آگاهی تاریخی ما مردم یارسان را در مورد اخلاق کردار و ارادە خوب- همانطور کە کانت برای غربیان انجام دادە- تشریح می کند:
کج بازی نین
میدان یاری کج بازی نین
یارم نە یاری ناراضیش نین
بی منی و گزاف خود سازیش نین
هرکس باچو من منش منین
آنە سخن دز مرد ری نین
یکرنگ کسیون زینش زلال بو
لاقید ژە دنیا جویای جمال بو
تا سر بمانو و اقرارەوە
بخشاو نلخش بو نە کردارەوە
نترسو نە تیر طانەی ناکسان
بی باک بو نە رمز دنیا پرسان
ریمون آرون[2]، سیاست را به عنوان یک عرصهٔ کمبودها می داند و بنابراین، ما بە این نتیجه میرسیم که باید به دنبال راهحلهای عملی و ممکن بود تا راهحلهای آرمانگرایانه. بە عقیدە بیسمارک سیاست هنر ممکن است، که در آن نمیتوان همه چیز را برای همه افراد داشت.
در دنیای سیاست، اغلب افراد و نهادها به دنبال یافتن راهحلهایی هستندکه عملاً امکانپذیر هستند، حتی اگر لزوماً ایدهآل نباشند. در حالی که در موعظه فرد متدین میتواند بدون سازش بر کلام خدا محکم بایستد، در واقعیت سیاست باید او برای رسیدن به نتایج سازش کند.
مردم یارسان باید به سیاست و عمل سیاسی متمایل شوند. سیاست به انکشاف هویت تاریخی و شخصیت اجتماعی آنها کمک میکند. فردیت به رشد و شکوفایی و به “خود بودن” میرسد و در همان زمان، با همکاری با دیگران، سعی در بهرهمندی مردم از خیر و سعادت دارد و با استفاده از عمل و هنر سیاست، در حوزه مسئولیتها و حقوق انسانی در اداره نظام اجتماعی و سیاسی در جامعە فعالیت میکند.
ما باید تواناییها و ابزارهای مبارزاتی خود را به خوبی شناخته و درک کنیم. باید در بین فایدهگرایی (پراگماتیسم) و آرمانگرایی تعادل و توازن ایجاد کنیم. هدف ما از مبارزه، رسیدن به خیر و سعادت خود است، اما نه به هر قیمتی.
امیر سلیمی
اسلو،
٢٥م مارس ٢٠٢٤ م
[1] فرهنگ سياسی آرمانی نداريم < لیبرال دموکراسی (liberaldemocracy.info)
[2] همان