یارسانمدیا
٢٠م آوریل ٢٠٢٤ م
روابط و مناسبات تاریخی ایرانیان و مردم بنی اسرائیل پیرو دین یهود خیلی پیچیدە و قابل تأمل است. در متون دینی مردم بنی اسرائیل، معمولاً شاهان ایرانی به عنوان مثالهایی از قدرت و اقتدار ذکر میشوند، به ویژه در کتبی مانند تناخ (تورات) و سفرهای کتب پیشین. یکی از معروفترین مثالها، ماجرای شاه کورش بزرگ است که در تورات ذکر شده است. طبق این متن، کورش، شاه ایرانی، به خاطر فتح بابل و اجازه دادن به بنی اسرائیل برای بازگشت به سرزمین خود، به عنوان یک شخصیت مهم و محبوب در متون دینی یهودیان قرار دارد.
همچنین، در بعضی از متون دینی مردم بنی اسرائیل، شخصیت داریوش بزرگ نیز به عنوان یک شاه ایرانی، به خصوص در زمان بازگشت بنی اسرائیل از اسارت بابل، ذکر شده است، در جائی دیگر ما با موضوع پوریم روبرو می شویم. پوریم یکی از جشنهای مهم و پررنگ در تقویم یهودیان است. این جشن در روز چهاردهم و پانزدهم ماه آدار، ماه آدار شهریور، برپا میشود. پوریم به یاد ماجرای نجات بنی اسرائیل از دست هیمان هماناوا، مشاور پادشاه اخشورش، است.
صهیونیسم به عنوان یک جنبش سیاسی و ملی برای تأسیس یک کشور اسرائیلی/ یهودی در سرزمین موعود توسعه یافت. این جنبش در آغاز به شکلی اساساً سکولار و از نظر ایدئولوژیک، بسیار گسترده بود. افراد فعال در این جنبش، عمدتاً به اندازه کم یا بیشی از بعضی اصول و مفاهیم مذهبی یهودیت، مانند ایمان به خدا و بازگشت بە سرزمین موعود، پیروی میکردند. آنها اسرائیلیهای بشدت مذهبی کە مخالف پروژە صهوینیست بودند و ابزاری کردن دین در خدمت یک دین ملی را محکوم می کردند، سرزنش، فاسد و منفعل می دانستند.
با این حال، با گذر زمان و تأکید بر اهمیت ملت و استقلال سیاسی، صهیونیسم تغییراتی را تجربه کرد. این تغییرات شامل تأکید بیشتر بر ارتباط با زبان، فرهنگ و تاریخ یهودیان، و البته، استفاده از اصول و نمادهای مذهبی به عنوان بخشی از هویت ملی شد. به عبارت دیگر، صهیونیسم با تغییر ماهیت دادن به خود، توانست هویتی ملی را از اجزاء مذهبی و فرهنگی یهودیت بسازد و باعث ارتباط عمیقتر بین اعضای جامعه یهودی در سراسر جهان شود.
اگر چە محافل و حوزەهای مذهبی شیعە در قم و سراسر ایران و جهان همچون نهادهای مذهبی اهل تسنن مصر ، سعودی و ترکیە مخالف تشکیل دولت اسرائیل در اراضی فلسطین بودند، اما در تاریخ معاصر، بالاخص دورەی پهلوی دوم، اسرائیل بعنوان کشوری دوفاکتو برسمیت شناختە شد و دارای روابط و مناسبات خاص با ایران بود. ایران دورەی پهلوی و اسرایئل، صرف نظر از روابط اقتصادی و تجاری، در چشم انداز و افق سیاسی خود تضعیف ناسیونالیسم عرب را دور از محاسبە استراتژیک خود نمی دانستند و در زمینە مسائل نظامی، امنیت و اطالاعاتی همکاری منظم داشتند .
با بە قدرت رسیدن خمینی و استقرار نظام ایدئولوژیکی و سیاسی جمهوری اسلامی بر محوریت اصل ولایت فقیە و دکترین شیعە، دستگاە تبلیغاتی حکومت تازە با دست زدن بە تولیداتی مفهومی همچون ” شیطان بزرگ” و ” رژیم اشغالگر قدس” رابطەای تاریخی بین استعمار غربی و اسرائیل ایجاد نمودە و آبشخور سیاسی و نظری هر دو یکی دانستە و بە افکار عمومی ( مخصوصا در داخل ایران و جهان اسلام) تزریق می کرد.
در جنگ غزە نیز رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل با ارجاع بە متون کتاب مقدس و روایت های دینی همچون ” بیاد بیاور کە عمالیق با تو چە کرد” و انتقام پسران یعقوب ، لاوی و شیمون، از پسر پادشاە شکیم ( شهر نابلوس کنونی) کە بە خواهر آنها تجاوز کردە بود و قتل عام تمام مردم شهر شکیم، خواهان نابودی غزە هستند.
جمهوری اسلامی با شعار مرگ بر اسرائیل و اسرائیل باید از روی صفحە روزگار محو شود دشمن اصلی مردم ایران نیز هست. سیاستهای توسعە طلبانە و ماجراجویانە جمهوری اسلامی و سازماندهی و مدیریت جنگهای نیابتی تبدیل بە تهدیدی جدی و سرنوشت ساز برای آیندە کشور شدە است کە هر لحظە خطر شمشیر دامکلوس ” خاورمیانە بزرگ” را میتواند در رابطە با ایران احیاء و عملی کند.
جمهوری اسلامی با اقدامات تنش آفرین در منطقە سعی در تحکیم پایەهای امنیتی و میلیتاریستی در جامعە دارد، و تحت عنوان پاسداری و دفاع از امنیت ملی هرگونە اعتراض و مخالفت حق طلبانە و آزادیخواهانە مردمی را علیە سیاستهای نادرست و قرون وسطائی خود سرکوب می کند.
تنها راە نجات مردم ایران مخالفت با اقدامات جنگ طلبی جمهوری اسلامی و گذار از کلیت ( همانطوری کە در خیزش ژینا تحت عنوان شعار زن_زندگی_آزادی نشان دادند) آن است، چونکە مردم ایران می توانند تبدیل بە همان کشوری شوند کە نقطە تلاقی تمام تمدن ها و فرهنگ های بود کە بشر امروز مدیون دست آوردهای آنهاست.
امیر سلیمی
اسلو،
٢٠م آوریل ٢٠٢٤م