یارسانمدیا
11 سپتامبر 2024
نویسنده: #احمد_مرادی
در آستانه سالگرد قتل حکومتی ژینا مهسا امینی و آغاز خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی هستیم و من ضمن گرامیداشت این روز، بر روح پاک ژینا و همه جانباختگان و اعدامشدگان این حرکت انقلابی درود فراوان می فرستم و این مطالب را در مورد شکست حکومت اسلامی در مقابل این خیزش و سابقه تحمیل حجاب به زنان آزادیخواه کشورمان را، تقدیم مخاطبین می کنم.
متن را با نامه معروف آیتالله خمینی به محمدرضا شاه پهلوی در سال 1341 آغاز میکنم که در آن او با دادن حق رأی به زنان مخالفت میکنند و این اقدام را خلاف دین اسلام و مذهب رسمی کشور میداند. آیتالله خمینی با این نگرش زن ستیزانه و در تضاد با تمام ارزش های حقوق بشری، پس از گذشت شانزده سال از این نامه، با حمایت بسیاری از روشنفکران و فعالان چپ و ملیگرا آن زمان مانند ابوالحسن بنی صدر، صادق قطبزاده و مهندس مهدی بازرگان و برخی احزاب چپ و … مجاهدین خلق رهبری تظاهرات علیه حکومت شاه را بر عهده گرفت و توانست خط آخر را بر نظام پادشاهی 2500 ساله ایران بکشند و حکومت اسلامی را جایگزین آن کنند.
لازم به ذکر است که پاداش همدستان خمینی که او را در پیروزی انقلاب و استقرار حکومت اسلامی یاری کردند جز اعدام و انزوا چیز دیگری نبود. صادق قطبزاده که از افراد و دستیاران نزدیک خمینی بود و او را در سفر پاریس به ایران همراهی میکرد و پس از انقلاب نیز سمتهای در نظام داشت، به اتهام براندازی حکومت جمهوری اسلامی و توطئه برای ترور رهبر آن بە چوبه دار سپرده شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اسفند ۱۳۵۷، آیتالله خمینی در جمع طلاب قم اعلام کرد که زنان ایرانی باید با حجاب اسلامی در مجامع عمومی ظاهر شوند. اظهارات خمینی در مورد پوشش بانوان اعتراضاتی را به دنبال داشت، جمعی از زنان در تهران و چند شهر کشور دیگر دست به تجمع اعتراضی زدند و با سردادن شعارهای چون “حجاب پاکی نمیآورد” مخالفت خود را با تحمیل حجاب به خمینی و دیگر حامیان این رفتار غیرانسانی اعلام کردند. مخالفتها به اجباری شدن پوشش زنان مدتی ادامه داشت و به برخی شهرهای بزرگ و مدارس کشیده شد، با این حال حجاب اجباری مورد پشتیبانی و همراهی بسیاری از احزاب و گروههای چپگرا مانند حزب توده و سازمان چریکها فدائیان خلق قرار گرفت. به این ترتیب خواسته بر حق بانوان نادیده گرفته شد و حجاب اجباری نه تنها به اهرم سرکوب زنان، بلکه به نمادی برای موجودیت نظام اسلامی تبدیل گردید.
چالش و دستاوردهای حکومت اسلامی از تحمیل حجاب بر زنان
پیشرفت زنان در کسب علم و دانش و آگاهی اجتماعی که این قشر قدرتمند جامعه را به حقوق خود آگاه کرده و به جایگاه خود می رساند، همواره مایە نگرانی دولتمردان و طبقه مذهبی ایران بوده است، زیرا می ترسند زنان به تهدیدی جدی برای ادامه رژیم زن ستیز ولایت فقیه تبدیل شوند. به منظور تحت فشار قرار دادن زنان مسئله رعایت شئون اسلامی و پوشش را به دقدقه بزرگی برای آنان تبدیل کردەاند و به بهانه برقراری نظم عمومی و حفظ امنیت جامعه، نیروهای سرکوبگر خود را بر جان زنان و دختران می اندازند تا آنان را وادار به چشم پوشی از خواسته های اصلی خود که برابری حقوق با مردان در همه ابعاد زندگی است، کنند. همزمان رژیم به این بهانه حضور گسترده نظامی خود را در شهرها حفظ می کند و به این ترتیب موضوع کنترل پوشش زنان ایرانی که باید امری خصوصی باشد، به یکی دیگر از پایگاه های قدرت رژیم اسلامی تبدیل می شود.
اما تحمیل حجاب اجباری و تضعیف جایگاه زنان در جامعه ایران برای نظام بیهزینه نبوده و در شرف تبدیل شدن به معضلی بزرگ است که حتی با قدرت سرکوب نیز نمیتوان با آن مقابله کرد. واکنش جامعه در٤٥ سال گذشتە به این پدیده شوم که توسط آخوندهای تشنه قدرت خلق شدە است ثابت کرد که مردم تسلیم این ظلم نشدەاند و مصمم به مقابله با نظام اسلامی هستند.
نمونه بارز این مقاومت واکنش جامعه به قتل ژینا مهسا امینی بود که به جنبش زن، زندگی، آزادی، تبدیل شد. این جنبش با قدرت عظیم مردمی خود پایه های سست رژیم را به لرزه درآورد و با درهم شکستن توهم شکست ناپذیری خودکامگان، آنها را به پرتگاه سقوط کشاند. زنان و مردان ایرانی در تظاهرات سال 1401 قدرت عظیم خود را به نمایش گذاشتند که تحسین جهانیان را برانگیخت. رژیم درمانده ناجوانمردانه به روشهای مختلف سرکوب متوسل شد و صدها تن از رشیدترین فرزندان این مرز و بوم را به خاک و خون کشید. این اقدام جنایتکارانه نیروهای سرکوبگر چنان شکافی بین نظام و مردم ایجاد کرده است که تنها با پیکر مرده رژیم اسلامی پر می شود و عقب نشینی رژیم در برابر خواست زنان ایرانی برای تعیین نوع پوشش در خیابان های شهرهای ایران به وضوح قابل مشاهده است.
راەهای مقابله زنان با تبعیض
زنان و دختران ایرانی در آغاز تحمیل حجاب اجباری با این پدیده به شیوەهای مختلف مواجه شدند. با وجود تبعیض در سطوح بالای جامعه و ایجاد محدودیت در ارگانهای تصمیم گیری اداری و سیاسی کشور، زنان توانستەاند از امکانات کسب علم و دانش برای ارتقای توانمندی های فردی و اجتماعی خود استفاده کنند، به طوری که این امر موجب شده است که نادیده گرفتن آنها برای دولت دشوار است. طبیعتاً این مشارکت بالا در مؤسسات آموزشی منجر به افزایش تعداد زنان با تحصیلات عالی می شود که در تعارض جدی با تبعیض نهادینه شده است که نتیجه آن عدم تعادل بین توانایی های زنان و فرصت های شغلی است. از سوی دیگر تعدادی از زنان و دختران ایرانی برای جبران مضرات تبعیض و استفاده بهتر از استعداد و دانش خود به خارج از کشور مهاجرت کرده و گروهی نیز به ناچار مجبور به زندگی در حاکمیت مردسالار نظام اسلامی هستند.
برشمردن همه آسیب های ناشی از تبعیض علیه زنان و گروه های مختلف اجتماعی ایران توسط این حکومت که باید آن را نظام «آپارتاید مذهبی» نامید دشوار است. در این متن بیشتر به برخی از مشکلات زنان که در اثر نگرش حکومت اسلامی گریبانگیر آنها شده است پرداختیم، اما شواهد حاکی از شکست رژیم در بسیاری از زمینههای اقتصادی، اجتماعی و روابط بینالملل است که در مجموع یک مقاله قابل بحث نیست.
ناتوانی حکومت ایران در تامین نیازهای اولیه و روزمره مردم غیر قابل توجیه است. رژیم تنها با توسل به سرکوب توانسته است مردم را در برابر این همه سختی ساکت کند. از سوی دیگر، تحولات اخیر در صحنه سیاسی ایران مانند رفتن رئیس جمهور و انتصاب فرد دیگری به این سمت، مردم را به وضعیت «نه اعتراض، نه صلح» کشانده است، اما آتش خشم مردم در گوشه و کنار کشور شعله ور است و هر لحظه امکان انفجار این خشم انباشته وجود دارد.
ایرانیان عواقب خطرناک اختلاف و پراکندگی را به خوبی درک کرده و قدرت اتحاد و همبستگی را در دوران قیام زن، زندگی و آزادی تجربه کرده اند، این تجربه بزرگترین سنگری است که مردم ایران در اعتراضات آینده به آن تکیه خواهند کرد و تا پیروزی کامل در کنار هم خواهند ماند.
به امید پیروزی مردم ایران
#زن_زندگی_آزادی
#ژینا_امینی