Breaking News
Home / علی اصغر خسروی / سال های افتخار و مباهات

سال های افتخار و مباهات

21 بهمن سال 1352 برگی از تاريخ زرين ايران که به دست فراموشي سپرده شده ؟

نوعی ناسپاسي خواهد یود چنانچه نام دلاوراني كه سرزمين ايران را پس از چند دهه از تصرف رژيم بعث عراق در آوردن و دوباره مطابق قرار داده هاي مرزي ثبت و ضبط درسازمان ملل به بخاك ايران الصاق نمودند از یاد برده شود !

اما براي باز پس گيري اين منطقه سازمان ژندار مري اعم از سربازان، درجه دار افسران و دلاورمردان غيور كُرد ويارساني بهاي سنگيني پرداختند، كه مختصري از نبرد آن حماسه آفرينان وطن دوست براي زنده نگاهداشتن خاطره جانبازي آنهاي كه جان خود را فداي خاك وطن نمودن ياد آور ميشوم و اميدوارم عزيزاني كه به نحوي از انحا در آن جنگ شركت داشته يا به ياد داراند بهر شكلي برايشان مقدور است خاطره آن فداكاري را از ياد نبرده و به بازماندگان عزيزان جانبخته تپه 341 مهران غرب كه معروف به ( سد كنجيان چم ) در 21 بهمن 1352 ابراز همدرد نمایند، سال ها پیش قسمتی از خاک ایران در بخش مهران معروف به قلعه زالو آب توسط یکی از مرزبانان خائن که بعدها خود او نیز به عراق پناهنده شده بود ، به دولت وقت عراق فروخته شده بود .

نتیجه این اقدام خیانتکارانه در تاریخ سال های متمادی موضوع نزاع و درگیری های پراکنده بین دو دولت بود زمانی چند بعد از ماجری یاد شده ا کشور عراق به ریاست احمدحسن البکر درگیرجنگ با نیرو های پیش مرگ کورد عراقی به رهبری روانشاد ژنرال مصطفی بارزانی شد و شاید به دلیل حمایت های جانبی شاهنشاهی ایران از پیشمرگان کُرد بود که دولت عراق تاب مقاومت در برابر آنها را نداشت  و شکست را پذیرا شد و از بخش کردستان عراق ناامید شد اما به تلافی این شکست اقدام به حمله به پایگاه های مرزی ایران نمود ازگروهان باویسی در شمال

گرفته تا چنگوله و چلات در مهران و غرب کشور اگر چه این حملات توپخانه ای از سوی عراق با مقاومت مرزداران ژاندار مری و حضور شجاعانه دلاوران یارسانی ادغام شده در ژاندارمری مواجه شد مناطق خان لیلی پایگاه خیدان ژاله پناه قلعه بهادری، فرج شیرنه طایفه رستم قلخانی ، رضا قلی سنجابی و سهراب اکبری سنجابی ، شالی ویسی ، طایفه ناوه فره و نواحی شهر نفت شاه از طوایف و مناطقی هستند که به گواه تاریخ به عنوان مسکن زمستانی و ملک ثبتی طوایف یارسان اعم از ساکنین و مرزداران گوران و قلخانی و سنجابی بوده است نبردهای شير محمد خان سنجابی و پشتیبانی یارسانیان گوران در مقابله با مهاجمان عثمانی خود گواهی بر این مدعاست كه در كتاب جغرافيا وتاريخ تحليلي علويان زاگروس جلد اوّل اُستاد نوشته دكترمحمد علي سلطاني آمده است. به هرحال این نواحی و بلندی های آخ داخ مشرف بر اراضی عراق که از لحاظ استراتژی  و موقعیت سوق الجیشی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود ،

مورد این حملات واقع شده بودند اگر چه  ارتش متجاوز بعثی از دستیابی به این مناطق محروم مانده بود این مختصر برای یادآوری فضای تاریخی آن د وران بیان شد و اما اصل ماجرا : آن زمان من  جمعي گردان ضربت ناحيه كرمانشاه در گروهان اشك مشغول خدمت بودم دسته اول  از گروهان اركان به  به فرماندهي سروان محسن شميشيرزن براي پشتيباني گروهان مهران غرب اعزام شدند پس از مدت كوتاهي اطلاع رسيد ، دسته مزبورگرفتار  محاصره نيروهاي عراق  شده و لازم است كروهان اشك براي نجات آنها و عقب راندن دشمن در ارتفاعات  سد كنجيان چم حركت كنند. ساعت چهار بعد از ظهر شيپور آماده باش زده شد پس از احضار افراد يگانها به پرسن ل گروهان اشك  دستور ابلاغ  شد كه لغایت تا ساعت 8 باید

پادگان گردان نفت پشت سرگذاشته شود خلاصه ما به مهران رسيديم , ارتفاعات كله قندي، و زالوآب از تصرف عراقي ها آزاد شد .تا اينكه در تاريخ 14 بهمن از ستاد ستون عمليات سد كنجيان چم،  دستور باز پس گیری  تپه استراژيكي 341 كه   سالها در تصرف ارتش عراق بود و حتي بعد از قلعه زالوآب عمده ترين پايگاه بود  صادر شد . من رانیز  براي فرماندهي اين عمليات  انتخاب كردند . من نيز نیروهایی را از  درجه داران و سربازن و دلاوران يارساني و اوراماني  كه داوطلب حمله بودند آماده ساحته و  در روشنایی روز پس از شليك چند خمپاره دودانگيز، دست به حمله زديم و درگرما گرم جنگ بود که عده ای از دلاوران يارساني  نیز به كمك ما آمدند که در این مقال کوتاه به ذکر نام آنها اکتفا خواهیم کرد . بالاخره ساعت نزديك پنج بعد از ظهر درکوران دود و آتش و توپ و خمپاره از هر دو طرف درگیرجنگ نزديك به چهارده پايگاه مستقر بر روي تپه 343 تسخيرشد و پرچم ايران با دست پرتوان مرزداران غيوركورد ويارساني بر روي آن برافراشته شد زمان گزارش تمام مراحل پیشروی و باز پس گیری خاک وطن مستقیماً به اطلاع اعلیحضرت فقید که در استراحت زمستانی درکشور اتریش بودند می رسید و موجب خوشحالي شاهنشاه گرديده بود اما دشمن شكست خورده به تلاش های خود ادامه داد و با رهبری شخص صدام حسین که در آن زمان مرد شماره 2 عراق محسوب می شد با تدارک نیروهای تازه نفس و تسلیحات توپخانه ای مجهز در شب 21 بهمن 1352 در واقع 42 سال پیش درست در چنین روزی مجدد برای پس گرفتن تپه 343  دست بهحمله زد و باز هم با مقاومت دليرانه مرزداران دلاوران ژندار مري و گروهان توپ خانه اي از تيپ  دزفول به فرماندهي سروان اسكندر خان بيرآموند( فرمانده بعدي باز پسگيري آبادان درجنگ 8 ساله با عراق ) سرلشكر بازنشسته فعلي  مواجه شدند بدون اغراق باید بگویم ایشان یکی از میهن دوست ترین افسران زمان خود بوده اند و در شگفتم که چگونه جنگ سال 52 را فراموش نموده اند.

درعین شجاعت نیروهای دلاور ما با وارد آوردن تلفاتي بالغ بر 85 نفر ازنيروهاي ارتش عراق آنها را مفتضحانه مجبور به عقب نشيني نمودند و تعدادي از نيروهاي ما نيزتا آخرين قطره خونشان و آخرين نفس دين خود را به ملت و خاك وطن عزیز

ادا نمودند لازم است خاطر نشان شود که در آن نبرد خونين و نابرابر تا كنون حتي در جنگ هشت ساله باعراق اتفاق ني افتاده است كه عملا جنگ تن به تن سنگر به سنگر با سر نيزه براي بيرون راندن ارتش بعث انجام گرفت و تعداي نيز ازجمله خود من شديدا مجروح  سخت مصدوم شدند و بعضي از آنها هنوز در قيد حيات هستند بدين وسيله ضمن بزرگداشت راد مردی های دلاوران ایران زمین مراتب همدردي خودم را با بازماندگان  و مصدومين و ديگر همرزمان و هم سنگرانم و با زماندگان ارتش و و ژندار مري و دلاوران شجاع همرزمم اعلام مي نمایم .اميدآن بسیار است که اين روز را بنام يكي از روزهاي تاريخي كشورمان ايران نام گذاري شود و يا حداقل هر ساله خاطره اين عزيزان را گرامي بدارند. مگر خون هاي ريخته شده این عزيزان جان باخته در آن روز قرمز نبوده و رنگ ديگري داشته است ؟  مگر غیر از این است که آنها نيز فرزندان اين آب و خاك و وطن هستند در چنين روزي با خون خويش وفاداري به ميهن  اثبات نومدند ؟ آیا فراموش کردن آن ها خیانت به تاریخ نیست ؟ به خاطر پرهیز از زیاده گویی فقط به  ذکر نام تعدادی از هم رزمان که به یاد دارم بستده می نمایم :

 

 

اسامي مجروحين و مصدومين

17- سروان فرخ پولادي فرمانده گروهان باويسي و مأمور اعزامي از هنگ قصرشيرين چشم چپش را از دست داد 18- ستوانسوم اصغر كريمي اژدر از ناحيه دست مجروح شده 19- درجه دار مجروح غالامرضا الماسي ماهيدشت چيا انگليسه 20- درجه دار مجروح غلامحسين اكبري قصر شيرين 21 – درجه دار مجروح علي اصغر خسروي گوران يارساني 22-عبد اله احمدي يارساني صحنه 23- مشير سرباز ديپلمه ساري مازندران 24- دلاور ميرزامراد مرادي بانخود گوران يارساني چشم راستش از دست داد 25 – دلاور مجروح فرهاد القاصي گوران يارساني 26- دلاور مجروح خدامراد فرامرزي گوران يارساني 27 – دلاور مجروح شريف رضايي سنجابي يارساني 28- دلاور مجروح عسكر رضايي مله بيگلري يارساني

29 – دلاور مجروح رضا قلي حسيني  اورامان 30- دلاور مجروح  اسنكدر حسيني اورامان و 31 – دلاور جمشيد چرز شبانكاره گوران مجروح از ناحيه پا يارساني   مجروح شايان ذكر است بخاطر اين نبرد خونين اعيلاحضرت استراحت زمستاني خویش را نيمه تمام گذاشتند به تهران برگشته و با عيادت از مجروحين و مصدومين آن ها را مورد تقدير و تشويق قرار دادند .

 

اسامي جان باختگان

1- افسر شهيد نجات علي سالاري ستواندوم 2- درجه داران شهيد عادل خان حبيبي برادرزاده اكبر خان الهياري يارساني 3- درجه دار شهيدزوراب مقدم يارساني بيونيج گوران 4- درجه دار شهيد فيض محمد پور كرمانشاه 5- درجه دار شهيد احمد كشاوز از تبريز 6- درجه دار شهيد ابراهيم مجيدي از كُردستان7- درجه دارشهيد عزيزحسيني ازكرمانشاه 8- دلاور شهيد شيخ مراد اهل سرپل ذهاب و یارسانی9- سربازشهيد تيمورعباسي10- سرباز شهيد حسن رستمي11- دلاور شهيدانور مهران نوريابي از اورامان 12- دلاورشهيد جلال مكائيلي از اورامان 13- دلاور شهيدعلي اكبر رحيمي اورامان 14- دلاور شهيد حبيب هدايتي از اورامان 15- دلاو شهيد عزيزعنوان بیامه گوران و یارسانی 16 ـ دلاور شهيد خدا داد ببربیان يارساني و جامباز ازگوران .

علی اصغر خسروی

١٠.٢.٢٠١٧

علی اصغر خسروی و شاه
٢علی اصغر خسروی، شاه و فرح پهلوی
[wpforms id=”4110″]