احمد مرادی:
آزادی بيان یعنی برخورداری از حق گفتن، نوشتن و فکر کردن، بدون اینکه ترسی از عواقب آن داشته باشیم. به این معنا که بدون ترس فکر کنید و فکرت را بە عنوان عقیده از طریق وسایل ارتباط جمعی بیطرف در جامعه بیان کنید. بر طبق میثاق های بین المللی، آزادی بیان شامل تمام افراد جامعه بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسیت، موقعیت اجتماعی و محل زندگی می شود. البته در هر کشوری به دلیل تنوع فرهنگی و یا نوع حکومت آزادی بیان با محدودیتهای بر خورد میکند، حد و مرزهای آزادی بیان بحث برانگیز است و در ظرفیت این مقاله خارج است. اما به عنوان مثال در جوامع دمکرات آزادی بیان از آنجا محدود میشود که کسی حریم خصوصی کسی را نقض کند، اما در کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران اگر شهروندی نسبت به کردار سیاستمداری معترض باشد، جرمش اقدام علیه امنیت ملی است.
آزادی بیان بدون وجود وسایل ارتباط جمعی مستقل و بیطرف را به جای نمی برد، و این امکانات جهان را به یک جزیره کوچک تبدیل کرده است. زندگی انسانها به یکدیگر پیوند دادە و رشد فکری فرد فرد جامعه بستگی به داشتن معلومات کافی از جهان فراتر از محیط زندگی خود دارد. به طوری که بسیاری از دانشمندان، عصر کنونی را «عصر ارتباطات» نامیده اند. وسایل ارتباط جمعی عبارتند از رادیو، تلویزیون، کتاب، اینترنت، روزنامه، تلفن همراه و غیره. داشتن اطاعت صحیحی از منابع بیطرف منجر به اخذ تصمیمات درست برای تعیین خط و مشی درست به منظور رسیدن به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی میشود. در نتیجه انسانها فرا منطقه ای فکر میکنند و توانای علمی خود را نسبت به خواست جامعه درسطح وسیع تر ارتقا میدهند. (بیطرف بدین معنی که وسایل ارتباط جمعی قادر باشند بدون سانسور و بدون در نظر گرفتن منافع حکمرانان اطلاعات درستی در اختیار مخاطبان قرار بدهد).
در اینجا شاید لازم است که نگاهی داشته باشیم به کاربرد وسایل ارتباط جمعی در کشورهای که در آن آزادی بیان وجود دارد. دسترسی آزادانه شهروندان این کشورهای بە اطلاعات در مورد پیشرفت علم و تمدن در جهان، حق مسلم آنها است و معمولا رعایت می شود. کاربرد دیگر وسایل ارتباط جمعی، البته در کشورهای مردم سالار، استفاده از آن به عنوان اهرم فشار برای تحمیل خواسته های مردم به دولت است. در اینطور کشورها حکومت ها متکی بر اراده مردم هستند، افکار عمومی میتواند بر رفتار سیاستمداران تاثیر بگذارد. بنا بر این در این کشورهای قدرت مطبوعات کمتر از قدرت سایر قوای سه گانه که اداره کشور را بە عهده دارند نیست. در کشور نروژ در بسیاری موارد از قوای چهارگانه نام میبرند، منظور همانا وسایل ارتباط جمعی به عنوان یکی از قوای حکومتی در کنار” مجریه ، مقننه و قضائیه ” است. چونکه از این را اراده مردم به سیاستمداران اعمال میشود و حکمرانان خودشان را زیر ذره بین رسانه احساس میکنند. در بسیاری موارد ما شاهد بود ه ایم که سیاستمدار انی که به خاطر اعمال شان مورد هجوم مطبوعات قرار گرفته اند به شیوه مسالمت آمیز از قدرت کنار کشید ه اند.
اما در ایران زیر حاکمیت جمهوری اسلامی جایگاه رسانه جمعی تا جای تزلزل یافته که حکومت برای تحمیل اراده خود بر مردم آن را به شکل مختلف به خدمت گرفته و بطور کامل آن را بە انحصار در آورده است و هرگز نقشی کە در جامعه در افکار عمومی با گذشت زمان برای آن تجسم بسته است بازی نکرده است. از تبدیل شدن آن بە بلندگویی تبلیغاتی برای پخش دیدگاه رهبر و جناح حاکم گرفته تا ترویج خرافات توسط امامان جمعه ، پایین جلوه دادن ارزشهای مذهبی و ملی اقلیتها، تخریب شخصیتها و چهره های درون و بیرون نظام و پخش اعتراف زندانیان برای کسب امتیاز، بیانگر تزلزل جایگاه وسایل رسانه جمعی در ایران است.
در نظام جمهوری اسلامی ایران نبود آزادی بیان و عدم برخورداری از رسانه آزاد به نوعی شامل اکثر شهروندان میشود. اما این محرومیت هدفمند هستند و مردم در برابرش به قشر های مختلف رده بندی شده اند. نوک تیز محرومیت بە مراتب برروی کسانی نشان گرفته شده است که در مقابل با جناح حاکم از آن طرف گود قرار گرفته باشد. بە این ترتیب اگر ما از زاویه دید رژیم بە مردم یا رسان نگاه کنیم کە این جامعه پیرو یکی از ادیان رسمی کشور نیستند، و نظر ملی کرد هستند در خواهیم یافت کە این اقلیت از نظر برخورداری از رسانە و آزادی بیان جز محروم ترین شهروندان هستند. در مقابل، قبل از همه کس قربانی حمله عوامل بلندگو بە دست دولت جمهوری اسلامی ایران قرار دارند. این حملات از طریق رادیو، تلویزیون، روزنامه و از زبان یا بە نقل قول از آخوند های حکومتی بارها شنیده شدە است. هرگز بە یک نفر یا رسانی اجازه نداده شدە است کە در برابر این بی عدالتی از خود دفاع کند. بە ندرت هم شنیده شدە است کە رسانە ای از محرومیت مناطقی کە اکثر شهروندانش یا رسان هستند سخنی بە میان بیاورد.
این محرومیت فراگیر چه تبعات ناگواری برای مردم یا رسان و سایر قشر های محروم جامعه به دنبال دارد، ما کە دستی آزادتر از درج و پخش مطالب صحیح کە بتواند این محرومیت تا حدودی جبران کند داریم چه وظیفه ای بر دوش قرار دارد؟
اگر رسانە برای انتقال معلومات، مبادله افکار، پیشرفت فرهنگ و تمدن، تعیین خط و مشی سیاسی و اجتماعی برای مردم جهان نقش اصلی ایفا کند، عدم دست رسی بە آن چه پیش آمد ناگواری برای قشر محروم جامعه می تواند بە دنبال داشته باشد؟. برخوردار نبودن از فکر صحیح و تجربه کافی برای هماهنگی شیوه زندگی پا بە پای دنیايی پیرامون منجر به این می شود کە شهروندان تجربه کافی برای دخالت از امور سیاسی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی خود نداشته باشند و بە طور کلی مسئولیت دخالت و نظارت در سرنوشت خویش از آنان سلب میشود. این شهروندان محروم از دید قشری که بە خاطر ویژگی ملی، مذهبی یا زبانی در جایگاه خوب تری قرار دارند، نا اگاه، عقب مانده و بیسواد جلوه داده میشوند. در این حالت است کە این قشر محروم احساس حقارت میکند و خود را در جایگاه شهروند درجه دوم میبیند و برای دخالت از حق شهروندی دچار خود ناباوری میشوند. این شهروندان به دنبال چاره جوی دست بە اقداماتی خلاف میل خود میزنند، اعتیاد، دزدی، فرار جوانان از کشور، یا کوچ کردن بە شهرهای بزرگ، و بە دنبال آن دست بە پنهان کاری هویت ملی و مذهبی خود، فراموش کردن زبان مادری از تبعات ناگوار نبود آزادی بیان و عدم دسترسی بە وسایل ارتباط جمعی و معلومات صحیح و بی طرف بە حساب می آید. بە عبارتی دیگر می توان گفت که این همان سیاست آسیمیلاسیونی است کە از اوایل بە روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی ایران تا بە امروز علیه اقلیتهای کشور اعمال شدە است .
بنابراین دسترسی مردم بە رسانه خارج از نفوذ جمهوری اسلامی ایران سرنوشت ساز است. و رژیم هم بە خوبی از این امر اگاه است و بە این منابع زیادی برای کنترل رسانه و سرکوب شدید خبرنگاران و دیگر صاحب قلمان در اختیار نیروهای امنیتی قرار میدهد. این اقدام رژیم بی اعتمادی مردم بە رسانە های داخلی بە دنبال دارد و مردم برای بدست آوردن اطلاعاتی غیر از آن کە رژیم بە آنها تحمیل میکند بە رسانە های خارجی روی می آورند. در این میان رساندن اطلاعات صحیح، و فراهم کردن امکاناتی کە مردم بتواند بە وسیله آن تبادل معلومات کند وظیفه تاریخی است که بر دوش ما سنگینی می کند.
احمد مرادی
اسلو ١.١٠.٢٠١٦
hmeradi@hotmail.com
http://www.moradi-a.blogspot.com