پارلمان یعنی مجمع نمایندگان کە وظیفە قانونگذاری را بە عهدە دارند. در کشورهای خاورمیانە آن را مجلس و در آمریکا و برخی از کشورهای آمریکای لاتین آن را کنگرە می نامند. پارلمان می تواند مرکب از دو مجمع باشد: مثل شورا و سنا، مجلس اعیان یا لردها و مجلس عوام یا نمایندگان. اصولا و قاعدتا اعضای پارلمان انتخابی هستند، یعنی مستقیما در یک انتخابات مخفی از طرف مردم و با رأی آنها برای تشکیل مجلس یا پارلمان و تدوین قوانین برای مدتی محدود برگزیدە می شوند. میزان قدرت و نقش پارلمان و رابطە آن با حکومت در کشورها تفاوت دارد.
پارلمانتاریزم مدرن محصول و بخش عمدە و مهمی از تکامل حیات سیاسی انگستان است. پارلمانتاریزم در قرن ١٨ در انگلیس دوران رشد و توسعە خود را شروع کرد، و در آنجا بیشتر با نظام دو حزبی تعریف و اعمال می شد. یعنی حزبی کە دوران رقابت انتخابات پارلمانی را با پیروزی پشت سر گذاشت و در نتیجە بیشترین کرسیها را در پارلمان نصیب خود گردانید، میتوانست بدون موانع و بتنهائی کابینە دولتی (حکومت) اکثریتی را تشکیل دهد. این نوع پارلمانتاریزم و ساختارهای مربوطە بە آن در دانش سیاسی بیشتر بعنوان پارلمانتاریزم کلاسیک شناختە می شود. در اسکاندیناوی، کە من زندگی می کنم، نظام پارلمانی با توجە و مبنی بر ساختار چند حزبی شکل گرفتە است و حکومتهای ائتلافی متشکل از دو یا چند حزب سکان قدرت را با هم بدست می گیرند. ناگفتە نماند حکومتهای اقلیتی نیز تشکیل دادە می شود، اما حکومت اقلیتی برای جلب حمایت و پشتیبانی پارلمانی با حزبی یا احزابی دیگر روی پلاتفرمی سیاسی برای مدت و دوران ٤ سالە پارلمان بە توافق میرسد، و غیر مستقیم بخشی از قدرت و ارادە تصمیم گیری خود را بە حزبی یا احزابی در مورد مسائل سیاسی کلان تفویض می کند.
در کشورهای جمهوری پارلمانی (ایتالیا، هند و فنلاند…..و یا در ممالک مشروطە سلطنتی انگلستان، سوئد و دانمارک) اصل بر این است کە پارلمان بر کلیە اعمال و فعالیتهای دولت نظارت دارد و در حقیقت مرجع عالی کشور شمرد می شود، اما در کشورهای دیگری رئیس جمهور از اختیارات وسیع برخوردار است ( ایالات متحدە آمریکا و فرانسە) و پارلمان فقط از نظر قانونگزاری نقش ایفا می کند و چە بسا کە هیأت دولت حتی بە طور صوری هم درمقابل پارلمان چندان پاسخگو نیست. در هر دو دستە کشورها پارلمان با اختیاراتی وسیع یا محدود، بە طرزی کم و بیش صوری یا عملی و تا حدودی مستقل عمل می کند.
اقیلم کوردستان عراق از اوایل دهەی نود تا کنون از نوعی دمکراسی لغزان و محدود برخوردار بودە است و نسبت بە جوامع پیرامون، کە سابقە دولت-ملت دارند، گامهای برای تثبیت و نهادینە کردن ساختارهای نظامی دمکراتیک برداشتە است. تفکیک قوا، نظام انتخاباتی، حق تجمع و اعتراض، حق تشکیل احزاب و سازمانها ی سیاسی، صنفی و کارگری، آزادی بیان و عقیدە و انتشارات…. همگی روی هم از مشخصەهای بارز و منحصر بفرد جامعەی کوردستان عراق در منطقە است. اما تمام این پیشرفتها و توفیقهای کم و محدود سیاسی و اجتماعی با موانعی فرهنگی و عقب افتادە روبرو است . فرهنگ ایلیاتی دارای ارزشهای پیشامدرن صحنە و میدان عمل سیاست و اجتماع را تنگ کردە است و فرصت و امکان ابتکار و خلاقیت را از نیروهای خواهان ترقی و تغییر گرفتە است. کنشگران سیاسی و اجتماعی هنوز از لحاظ نظری و روشن شدن و روشنرایی Enlightement راە طولانی در پیش دارند تا اینکە بتوانند در مقابل نیروهای ضد ترقی و نمایندگان دوران قدیمی و سنتی صف آرایی ذهنی کنند و از جهان تنگ تجربەهای گذشتە بیرون آیند و اندیشەهای تازە بیآموزند. اما نا گفتە نماند کە قوەی چهارم دمکراسی، یعنی رسانە مستقل در کوردستان عراق در راە آزادی و حقوق بشر قربانی زیاد دادە است و قتل سە روزنامەنگار در ٣ سال اخیر نشانگر مبارزە بی وقفەی این نیروە مبارز و دمکراتیک است.
پارتی برهبری خانوادە بارزانی بی شک بخشی از روند و نیروە مبارزە برای احقاق حقوق ملت کورد در عراق بودەاند، اما در همانحال کم وقت یا هیچوقت دارای استراتژیک و تبیین عمیق ملی نبودەاند و مبارزە، سیاست و فضائل آنرا با توجە و مبنی بر شالودە روابط و ارزشهای فرهنگی ایلی تعریف کردەاند و نیز بر اساس آن رفتار سیاسی و اجتماعی خود را تنظیم و اعمال نمودەاند. خانوادە بارزانی اخلاق و فضیلت سیاسی را از دشمنان خود تلقی می کند، چونکە تا کنون نیروەهای دارای چنین رویکردی قدرت و نهاد خانوادە بارزانی را در امور سیاسی و اجتماعی قبول و تأیید نکردەاند. خانوادە با قدرت بارزانی و دارو دستە پارتی تبدیل بە بردگان قدرت شدەاند و پارتی و خانوادە بارزانی کە قدرت دارند، می خواهند کە همە تابع آنها باشند و در مقابل آنها هیچ ارادەی نباشد، ارادە برتر آنها باشند و آنها تصمیم های کلان و استراتژیک برای جامعە کوردستان بگیرند.
با سپری شدن دوران ایدئولوژی و کیش شخصیت در میان جوانان کوردستان عراق، اصولا با یک تعریف جامعە شناسی می شود آن را تعریف کرد و آن دگرگونی در پارادایم است. پاردایم ” ملا مصطفی بارزانی” و ” کوردایتی” از لحاظ نظری بە چالش کشیدە شدە اند. افراد را بت کردن و بیش از اندازە از خودشان بالا بردن و پیچیدن هالەای از افسانە دور آنها شکستە شدەاند. کوردایتی بدون ارزشهای جهان روا منجر بە تبعیض، خشونت، جنایت و بی حقوقی می شود، چیزی کە جامعە کوردستان در عراق امروز با آن روبرو شدە است. کوردایتی سرمشقی آرمانی بود کە با خودش ارزشهای آورد و خاستگاە اقدامات و حرکاتی آزدیخواهانە بود و آن وقت تأثیر داشت. این پارادایم جامعە کوردستان عراق و سرمشقهای آرمانی و ارزش گذار کوردها در این بخش از کوردستان دگرگون شدە است. این تجربە مردم را بیدار کردە است. امروز ما می بینیم کە رهبری حرکتهای اجتماعی از دانشگاە بیرون می آید، از روزنامە و از طبقە متوسط ( منظور طبقە متوسط از لحاظ اقتصادی نیست، بلکە از لحاظ فرهنگی است) جامعە کوردستان بیرون می آید.
بستن در مجلس بر رئیس آن و اخراج وزراء گوران از کابینە دولت توجە و تلقی اقتدارگرایانە پارتی را بە نظام پارلمانی و ارزشهای دمکراتیک نمایانگر تلاش این حزب برای انسداد تمام راههای مشارکت و تأثیرگذاری دیگران است. این بخشی از بی مدارای و نابردباری سیاسی جامعە کوردستان است کە نشان میدهد وارد شدن بە عصر مدرن، بە جای اینکە سیری را کە مدرنیتە پیمودە است یعنی هر چە بیشتر بە سوی پیشرفت، مدارا و رواداری رفتن، برعکس کوردستان بە سوی بی مدارای بیشتر می رود. پارتی در صدد آن است کە جامعە نیمە سیاسی کوردستان را با مشتهای آهنین زورمدار خود سرکوب کند و با قبضە کردن تمام زیرساختهای اقتصادی ، اداری، قضائی و آموزشی و آنچە کە سخت افزارهای دمکراسی نامیدە می شود، عدم رعایت و توجە حزب را بە قانون و قانون اساسی و ایدە و اندیشەهای مردم سالارانە را توجیە کند و با دستاویز قرار دادن مبارزە و جنگ با تروریسم و نیروەهای وابستە داخلی بە آن زمینە وابستگی و محدود کردن قدرت این نهادها را فراهم کند.
سیاست در تعریف و مفهوم مدرن خود، یعنی حق اشتراک و تصمیم گیری در پروسەها و امور سیاسی کە بە زندگی افراد بستگی ارگانیک و رابطەی ارزشی دارد. در چنین فضای سیاسی تسلط و انحصار نیروەهای ارتجاعی، اقتدارگرا و واپسماندە پایان می یابد و مردم صاحب حق و یا دستکم آگاە و آشنا بە حق و خواستار حق در ایجاد قدرت و اعمال قدرت شریک می شوند. مسئولین پارتی باید این حقیقت را در یابند کە سیاست این نیست کە همە را بە وحدت در بارەی آن طرحی و نگاهی کە آنها دارند برساند. سیاست بدون چند گونگی و چندگرایی، یعنی قبول اقتدار یک شخص و یک نهاد. جامعە کوردستان باید میدانی برای کشاکش افکار و عقاید گوناگون باشد تا اینکە جامعە را بە پیش برد. در فضای سیاسی باز و آزاد در عین مبارزە، در عین مخالف بودن و در عین رقابت افراد و احزاب می آموزند کە در کنار هم می توانند زیست و مجموع جامعە را تا حد امکان با هم بە پیش برد. پارتی اگر دیروز پیروز شد، باید این را قبول کند کە امروز کمتر امکان پیروزی دارد و یکی دیگر می تواند با پشتیبانی مردمی تکیە بر اریکە قدرت بزند. در هر دو صورت جامعە باید کار خودش را انجام بدهد و بە پیش برود، و نباید ادعا کرد اگر پارتی برد همە چیز درست می شود و اگر دیگری برد همە چیز ویران می شود. این را پارتی باید از دیگران در دنیا بیاموزد و بفهمد. دیگران این وضعیت را تجربە کردەاند و از مراحل آن گذشتەاند و بە جاهای بهتری رسیدەاند. سیاست بە معنی واقعی خلوص بر نمی تابد. سیاست قلمرو سیاە و سفید و حق و باطل و مرگ و زندگی نیست. سیاست نیز مثل اقتصاد قلمرو کمبود است. در اقتصاد سعی بر آن است کە منابع کم را با نیازها و مطالبات زیاد آشتی دادە شود. در سیاست چیزی بە نام راەحل نهائی، بهترین راەحل، راەحل ایدەآل و ناکجا آباد وجود ندارد، بلکە با راەحلهای یکی کمتر بهتر و یک کمتر بدتر سروکار داریم و حداکثر هنری کە افراد سیاسی و احزاب می توانند بکنند آن است کە راەحلهای کمتر بد را اختیار کنند. اگر این گونە بە سیاست نگاە بشود، سیاستی کە در جهان متمدن و دمکرات در جریان است مشارکت آحاد و افراد تثبیت و نهادینە می شود و مشروعیت دستگاهای قدرت و تصمیم گیری قابل اعتبار است. ویژگی سیاست مدرن در این است کە نیروەها و گروەها با دارای منافع و اولویتها با هم درگیر می شوند. فرآیند و برآیند کشمکش و درگیری منافع یک چیزی خواهد بود کە صد در صد مطابق میل و رغبت هیچ گروەهی نخواهد بود. والا زور است و غلبە و همان سیاست سنتی کە همە چیز را سیاە و سفید می بیند و خود را نمایندە و ارباب مردم می داند و دیگر کنشگران و احزاب را مجرم، جاش، خائن و وابستە می خواند.
پارتی و بارزانی در مدت این چند سال کە قدرت را در دست داشتە اند نتوانستەاند گامهای جدی و مٶثری برای زدودن استبداد سیاسی و نگهداری یا پرورش دمکراسی، جدا کردن دین از دولت، عرفی کردن جامعە ، برابری زن و مرد و در مجموع حقوق بشر و میثاقهای آن بردارند و بیشتر بر روی جایگاە و پایگاە و نقش رهبری خانوداە بارزانی در گذشتە و حال جامعە کوردستان تمرکز کردە اند و مرکز توجە پارتی و بارزانی منازعە و جنگ با دیگران بر روی شکل حکومتی بودەا ست کە نگهداری قدرت در این خانوادە است.
نسل تازە در کوردستان عراق با مفاهیم آزادی، دمکراسی، چندگونگی فرهنگی،زبانی و دینی، مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی و حقوق بشر هر روز بیشتر دارد آشنا می شود. نگاە آنها بە شرایط کنونی ایجاد سعادت و بهروزی برای همگان است. آنها بدرستی درک کردەاند کە راەحل یک فرد، یک گروە و یا یک حزب بتنهائی بە جایی نمی رسد. هرگونە راەحل باید با شراکت و دخالت همگان باشد.
پارتی و بارزانی باید بە درکی درستتر و عمیق تر از همرایی برسند. آنها باید بە قواعد بازی احترام بگذارند و حتی نیز با استفادە از منابع خود بە تقویت و تثبیت آن کمک کنند و در عین داشتن اختلاف با دیگران بە خیر و خوشبختی عمومی توجە کنند و دست از سیاست کشاکش شخصی بردارند و در پی حذف و کنار گذاشتن دیگران نباشند. پارتی باید تمرین و عادت کند کە نتیجە هر توافق و کار سیاسی بە سود آن نخواهد بود و نباید باشد، بلکە جزئی از یک نتیجە و توافق بە سود خود داشتە باشد برای اینکە کل جامعە کوردستان عراق حفظ شود. پارتی نمی تواند بیشتر از این بحث سیاسی را آلودە بە توجیە و تبرئە خود کند و با انداختن گناە بە گردن دیگران و تهمت واهی بە آنها خود را در پرتو مثبت تری قرار دهد.
امیر سلیمی
اسلو ، ١٦/١١/٢٠١٥